ققنوس

متن مرتبط با «برسد» در سایت ققنوس نوشته شده است

برسد به دست تو

  • حرفهایت راچندین بارخواندم. دیدم نه. نیستم. درمیان حرفهایت نیستم. قبلا هم نبودم. فقط کاش همان زمان هم مثل حالا میدانستم. که نیستم. نبودن درعین بودن! کمی درکش سخت است. از دردگفتن انگار کارهمه شده. هیچ استعدادی نمیخواهد. نوشتن. دیشب استاد بهمنی دربرنامه ی دورهمی حرف جالبی زد. گفت شاعر وجودندارد. این شعر است که شاعر راکشف میکند. حرفهای متفکرانه ای میزد. دلم میخواست از نزدیک ببینمش. کاش تهران بودم. کاش به شاعرهایی که دلم میخواست ببینمشان وباآنهاحرف بزنم دسترسی داشتم. شاید روزی به کافه شعرمان دعوتشان کنیم وبیایند. کسی چه میداند؟ گشتم اما ندیدم. فقط یک تکه ازحرفهایت مربوط به من بود انگار. همان جا که گفتی بدی اینجا نوشتن این است که حرفهایت جابه جامیشود. به یکی میگویی و دیگری برمیدارد. من همینجا به توقول میدهم که حرفهایت راهرگز برندارم. مراببخش اگر تمام این مدت حرفهای تورابرداشتم و ...حرفهایی که دیرفهمیدم مربوط به من نبودند. خیلی دیر. شاید چندان تقصیر من نبود. خب من هم مینویسم. اما تمام حرفهایم مخاطبشان مشخص اند. حرفهای من گنگ نیستند. شخصیت های زندگی من انگار بانام های خاص خودشان مثل اشخاص یک د,برسد به دست تو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها