ققنوس

متن مرتبط با «بیمارستانشب» در سایت ققنوس نوشته شده است

بیمارستان...شب...

  • ما هر چه را که باید از دست داده باشیم، از دست داده ایم...ما بی چراغ به راه افتادیم...اینجا دراین اتاق کنار پدرم نشسته ام. نیمه بیدار است. سخت است اورا درچنین حالی دیدن. هیچ گاه ضعیف ندیدمش...بیماری، ضعف موقت است. باید ساخت... صبح تصور نمی کردم شب کنارم باشد... حالا آرامم...سه ساعت تمام پشت در اتاق عمل به انتظار نشستن، کار ساده ای نیست اما من به انتظار عادت کرده ام...فردا باید نذرم را ادا کنم...کاش,بیمارستانشب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها