جان من وجان تو،گویی که یکی بوده ست...سوگند بدین یک جان،کز غیرتوبیزارم...

ساخت وبلاگ
اشک هایم انگار جمع شده بودند که وقتی پس ازچند روز جلوی آینه میروم وبادقت به خود نگاه میکنم ببارند..چقدر داغندانگار آتشفانی برکوه سرد گونه هایم جاری میشوند...سیاوش عزیزم،دلم برایت تنگ تر ازتنگ میشود.دیگر از بردن نامت نمیهراسم.هیچگاه نمیهراسیدم.هراس من تنها به خاطر آینده ی توبود که آن هم دیگر هراسی برایم نمانده.سالهابود که کنج دلم نگهت داشته بودم...بی آنکه بخواهم تورابه یاد می آوردم گاهی...به بهانه به خاطرم می آمدی جان من...تا اینکه خودت آمدی...آمدی پس از این همه سال،و زیباترین لحظات زندگی ام را رقم زدی...آرام ترین روزهای زندگی ام ،نه درکنارتو اما درحضور تو گذشت.درهمین شش ماه زیبای بودنت...اشک هایم امان نوشتن نمیدهند نازنینم...رفتنت را چگونه تاب آورم؟آرام و قرار دلم بودی،..رفتی وقرارم را بردی...رفتی و تنهایم گذاشتی بامعرفت...مرا که باتو شادبودم...درکنارت ،امنیت را تجربه کردم.احساسی که تو به من دادی ،هزاربار از زنده شدن برتر است..گمانم عشق آمد وشد چوخونم اندر رگ وپوست،تاکرد مراتهی وپرکرد زدوست...حالا که رفته ای...نه جانم.پشیمان نیستم ازدیدنت.پشیمان نیستم از برگشتنم.سخت است زیباترین احساس دنیارا تجربه کنی و بخواهند آن را به زور ازتوبگیرند...اما مهم نیست.از خاموشی ومردگی وخفتگی بهتراست...حداقل اینگونه میفهمم که هنوز قلبم میتپد و زنده ام.هنوز کسی در رگ هایم جاری میشود و بایادش زندگی میکنم...سخت است اما زیباست.نمیدانی چقدر خوشحال شدم که گفتی تو نیز دراین چند ماه ،انگار دوباره زنده شده ای و زندگی ات را نجات داده ای جان من...نمیدانی چقدر برایت خوشحالم.نمیدانی چقدر دوستت دارم ونمیتوانم حتی ثانیه ای غمت را ببینم...شاید باور نکنی اما واقعا اینگونه است...پریشان میشوم از پریشانی ات...نمیخواهم پریشانی من،وجود تورابگیرد.من باخستگی وآشفتگی ام تنها میمانم.اینگونه بهتراست.نمیتوانم سردی تورا تاب بیاورم.میتوانم نبودنت را زندگی کنم اما اینکه باشی و دیگر دلت نباشد نه...اینکه دل وزبانت یکی نباشد رانه...ومیدانم من تورا به این انتخاب کشاندم...واستاد،مرا...هرچه خودم را ازتودورتر کنم برایت بهتر است...پریشانی ،مسری ست.واگیر دارد...دلم به رسم جان کندن این شب های تار،عادت دارد.دل تو را نمیخواهم درد بیاورم بیش ازین...مرا ببخش به خاطر تمام کوتاهی ها وقصورم...اشکم امان نمیدهدبیشتر بگویم...

ققنوس...
ما را در سایت ققنوس دنبال می کنید

برچسب : جان وجان,جان وجان سميراء,جان وجان سميراء العبيدي, نویسنده : aghoghnoos7shd بازدید : 33 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 13:03