نمیگذارندم

ساخت وبلاگ

هوای ِ روی ِ تو دارم نمی گذارندم
مگر به کوی ِ تو این ابرها ببارندم

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که می سپارندم

مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعده های ِ وصال تو زنده دارندم

غمم نمی خورد ایام و جای ِ رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم

سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج ِ غم برآرندم

چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می گسارندم

من آن ستاره ی ِ شب زنده دار امیدم
که عاشقان ِ تو تا روز می شمارندم

چه جای ِ خواب که هر شب محصلان فراق
خیال روی ِ تو بر دیده می گمارندم

هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
چه نقش ها که از این دست می نگارندم

کدام مست می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشه ی ِ انگور می فشارندم
#ابتهاج_عزیز

ققنوس...
ما را در سایت ققنوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghoghnoos7shd بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 4:09