مردک اسم تورا می آورد. ومن وانمود می کنم تو را نمی شناسم. تمام حرف هایش عمدی ست. مردک عوضی. ازهمان سال ها عوضی بود. وقتی درحیاط دانشگاه راه می رفت زلزله می آمد با حضورش. این روزها دارم واقعا به پایان فکر می کنم. به اینکه اگر دانشگاه نروم می میرم...اگر مرا راه ندهند دق می کنم. اگر درسم تمام شود...کاش تمام نشود این پایان نامه ی لعنتی. کاش یوگی زودتر بیاید. کاش...مردیم بااین کاش ها...علیرضا را اعدام کردند...
ققنوس...برچسب : زندگی, نویسنده : aghoghnoos7shd بازدید : 47