آیاهنوز آمدنت رابها کم است؟

ساخت وبلاگ
امروز بلاخره رسیده ومن همچنان درخانه درحال استراحتم...حالم چندان خوش نیست ونمیدانم چطور باید دوساعت در صف بایستم...امروز تمام میشود جنگ وجدال ها. تمام میشود تعصب ها.من اما نگرانم. نگران فردایی که نیامده...نگران نتیجه ی انتخابات...نمیدانم تاکی باید بین بدوبدتر انتخاب کنیم...گوش دادن به آن نوار صوتی تمام شک وتردیدم را ازبین برد. اشک ریختم و به خود لرزیدم...سهراب چه نیک گفته: جای مردان سیاست بنشانید درخت...که هواتازه شود...دوروزاست که درخانه حبس شده ام..مادرفهمید چه میکنم ودیگر نگذاشت بروم...شاید حق دارد بترسد...نمیدانم...کاش دیگر شاهد اتفاقات چند سال پیش نباشم...دیگر نبینم باچماق به جان مشتی هم سن وسالم افتاده اند و رحم نمیکنند...بگذریم...

شاید لازم است چند روز از این فضای مجازی فاصله بگیرم تا آرامشم برگردد. آدمهای زیادی اصل ذاتشان را نشان دادند این چند وقت. بی هیچ واهمه ای چند نفری را دورانداختم. چند نفردیگر هنوز مانده اند. سعی میکنم به سال پیش فکر نکنم. به اردیبهشت. به هرچه مرا یاد چیزهایی می اندازد که نمیخواهم. به اینکه مهربان تربودم. آرام ترشاید. حالا زودتر عصبی میشوم. حس میکنم آستانه ی تحملم پایین آمده. شاید همه چیز امسال برخلاف تصوراتم پیش رفت وهیچ چیز بروفق مراد نبود. شاید یک سرخوردگی وسرکوب عمیق مرا خشن تر کرده است. به هرحال استرس هایی که برای پدرم داشتم، اتفاق های این یک سال، فاصله گرفتن از کسی که دوستش داشتم، برخوردهایش، طعنه هایش و تیرخلاصش، شاید همه ی اینها و اتفاق های جانبی دیگر، از من دختر دیگری ساخته است. که البته این نسخه ام را بیشتر قبول دارم. سخت تر شده ام. این روزها هرچه احساساتت بیشتر فوران کند، بیشتر آتشش میزنند تاخشک شود.خاکستر شود. آن گاه از دل آن خاکستر، توباز هم بلند میشوی. چون ققنوسی که ازمیان خاکستر سربرون می آرد. این خاصیت خاکستر نیست. خاصیت ققنوس است. ققنوس تمام میشود وهزاربار آغازمیشود. درخاکسترم دست وپامیزنم. شاید دوباره بلند شوم. دوباره آغازشوم. دوباره ققنوس شوم...

ققنوس...
ما را در سایت ققنوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aghoghnoos7shd بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 14:27